دو فرشته کوچولو

البته خیلی وقت که نقاشی میکشی اما تازگیا چشم چشم دو ابرو رو هم یاد گرفتی دوسال ده ماه هستی عسل قشنگم🥰 اینم خورشید که کشیدی ...

فردا روز دختر رو برای دومین بار برا فرشته های کوچولوم جشن میگیریم ،البته خانوادگی 😌 بابا حسین برا هر کدومتون یه عروسک روسی براتون گرفته  روزتون مبارک عشقولی های من ۳/تیر /۱۳۹۹  روز دختر

هنوز دوسالش تموم نشده بود که دیگه نذاشت پوشکش کنم  از پوشک گرفتمش هنوز یک ماهو نیم تا تولد دوسالگیش مونده بود شروع کردم بچه خوبو باهوشی بود چون خودش نمیخواست پوشک بشه ،زود دستشویش رو گفت  از جیش گرفتمش 😊😙

سال دوم شب یلدا دماوند  بودیم هر چهارتامونم سرما خورده بودیم سر درد داشتیم و بی حوصله ،اما بازم با این حال کنار شما دوتا ورجک بودن خیلی خوبه😘 جیگر های من ...

تولد یک سالگی شما همزمان بود با مکه رفتهدمامان فرشته و بابا مطهر به خاط همین ما تولدتون رو چند وقت زوتر گرفتیم ما برای شما دوتا تولد گرفتیم ،یکی اون ور یکی این ور اینم برگه یادگاری تولدتون...

عسل و غل عزیزم ،شما وقتی فقط 72 سانت قد داشتید و عسل با وزنی حدود 8و 200 و غزل حدود 7و900 وزن داشتید تو یازده ماهو هیجده روز غزلم اولین قدم ها شو برداشت و عسل جونم تو یازده ماهو پنج روز اولین قدم هاشو برداشت عاشقتونم دخترای گلم شما بهترین هدیهدهای زندگی من هستید

غزل تا 8 ماهگی سینه خیز هم نمی رفت همه میگفتن چقدر تنبله ،تو شیش ماهگی غلت میزد  اما یه دفعه تو یه هفته چهار دستو پا شد و راه افتاد تو 8 ماهگی

عسل قشنگم تو ،اخر نه ماهگی دندونت  نیش زد عسلک من تو 8 ماهگی شرو ع کرد به چهار دستو پا رفتن البته از یه ماه قبل سینه خیز میرفت  اونم این سرباز های اسیب دیده یه دستی و پرشی :-)

از چی بگم از واکسنتون که باید میزدید یا از غدا خور شدن فسقلی هام چقدر خوبه که هستید این شیش ماه شاید سر جمع چهار یا پنج روز خونمون بودیم همش خونه مامان زری بودیم چقدر زود گذشت نمیدونم را بی اشتها شدید مولتی براتون گرفتم شاید اشتها تون باز شه تو شیش ماهگی 7 کیلو بودید هر کدوم